چشمان من
اگر چشمان من دریاست تویی فانوس شبهایش
اگر زدم از گل حرفی تویی معنا و مفهومش
اگر گفتم به شبنم اشک
اگر با اشک خو کردم
تو گل بودی و من شبنم
تو را من جستجو کردم
اگر مرغی پرید و من برایش شعر گفتم ، نبوده جزء تو در خیالم
بدان من تو را گفتم
جمالت شده آیینه رویم ، محرابم آستانه کویت ، من همان اسیر تار مویت .
سودای عشقت شده پرورده روحم ،
شود آیا روزی که چون سبکبالان عاشق با لطف و مهربانی غبار غم از دل زدایی؟
گر چه قلب پاکت ، پر از اندوه و درد است ،
گوهر عشقت در برجی تصرف ناپذیر محفوظ مانده
لیکن
چه کنم از غایت دوستی و دوری ،
هر دم زیادت میشود دردم ،
ای کاش همچون کبوتری قلبی از آیینه ام بود،
قلبی چو گلهای دل انگیز ،
قلبی از آیینه بهتردر غریب سینه ام بود
آیینه آشنایی
تا در خزان گل سرخ با دردمن میشد برابر
ای کاش روزی که رفتند پروانه های سبکبال
چون شمع در مراسم عشق میسوختم پای تا سر
ای کاش تنها نبودم در فصل پرواز و رویش
من نیز ره میسپردم چون سینه سرخان دیگر
ای کاش عطر سخن را میریختم در تن باغ
یعنی که هم صحبتی با آلاله میشد میسر
تا چند این هرزه دل می سوخت از ماتم خویش
نظرات شما عزیزان:
فردا راحت آرمیده است
گر تو بخواهی یا نه ...
... خواهد آمد
تو هم بیارام !!!
اومدم برای خدافظی
برای آخرین بار وبمو آپ کردم خواستی سر بزن نر بذار
داداشی حلالم کن
تا یه مدت حالم خوش نیست نمیام........
خدافظ......